درد نوشته های من



میدونی سخته بخوایی کسیو فراموش کنی که باهاش بقیه رو فراموش میکردی

همیشه نه ولی گاهی میون بودن و خواستن فاصله میوفته

وقتایی هست که کسیو با تموم وجودت میخوایی ولی نباید کنارش باشی

ولی یجاهایی به خودم میگم آدما میان و این اومدن باید رخ بده

این اومدنشو نه اینکه اصلا مهم نباشه ها نه نه

اما مهم تر از اون اینه که ببینی میمونن یا

هم اومدنت مهم بود هم موندنت اما نمیدونم چرا رفتی

خیلی خوب خبر داشتی که من وقتایی که کنارتم دلشوره ی عجیبی میگیرم

چه برسه بخوایی تنهام بزاری اما خب رفتی دیگه

یه روزی بهم گفتی چشام درد میکنه میزنه به سرمو پشت گردنم

یادته بهت لبخند زدمو تو بهت برخورد میخوایی بدونی چرا لبخند زدم

بخاطر اینکه اینایی که تو گفتی درد نبودن که

درد میدونی چیه درد اینه که دلتنگ بشی و هیچ غلطی نتونی بکنی این درده

اما خب چون تو سرت نیومده و برات مهم نبود نمیتونستی معنی لبخند منو بفهمی

وقتش که بشه تو هم میفهمی خوبم میفهمی

ازت یاد گرفتم یبار برای همیشه که جز تو قلبو دلمو به هیچ کس نسپارم

تویی که این همه دوسم نداشتی و به قول خودت برام میمردی غمی به دنیام اضافه کردی و رفتی

که هییچ وقت با هیچ مرهمی آؤوم نمیشه

دیگه چطوری میتونم کسیو که یبار از هم جنسش حسابی آسیب دیدم انتظار آرامش داشته باشم

اما یه نصیحت بهت میکنم خوب آویزه ی گوشت کن

وقتی قلبی رو عاشق کردی وقتی وجودی رو به خودت وابسته کردی وقتی نفسای یکیو به نام خودت زدی

وقتی وجودشو به وجودت گره زدی فقط امانت دار خوبی باش

ترکش نکن تنهاشم نذار که اگه بری و تنهاش بذاری چه با خداحافظی چه بی خداحافظی میمیره

بخدا که میمیره نه اینکه نفسش قطع بشه نه احساسش میمیره

مرگ احساس یه آدم بد ترین مرگ دنیاست

خوش باشی


مرگ احساس


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خلوتی با خودم وبلاگ اطلاع رسانی دبستان مصطفوی سامان خرید باغ شهریار - فروش باغ شهریار - باغ ویلا شهریار مجید همتا | Majid HamTa گاوصندوق فروشگاه محصولات زناشویی مصنوعی بازار مد ابر تایپران روبیکا